فرهنگ مسئولیت پذیری در نسل جدید کمرنگ است
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۵۲۸۰۰
پژوهشگر مطالعات خانواده و جنسیت گفت: ذهن نسل جدید پر از ابهام است از طرف دیگر ما هیچ پاسخ قانعکنندهای برای این نسل و سوالهای متعدد او نداشتهایم، بنابراین طبیعی است وقتی یک دهه هشتادی با آن محدودیتها در فضای اجتماعی روبهرو میشود برای او سخت است که بخواند آن فضا را تمکین کند.
به گزارش خبرنگار ایمنا، ابوالفضل اقبالی روز یکشنبه-پانزدهم آبانماه- در نشستی با عنوان «سیاستگذاری جنسیت و روندهای آینده»، در سالن کنفرانس کتابخانه مرکزی اصفهان اظهار کرد: امروزه از چند زاویه و منظر، نگاه و تفکر ما با نسل جدید بهویژه دهه هشتادیها متفاوت است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی خاطرنشان کرد: روند تحولات سالهای گذشته در بستر نهاد خانواده، مهمترین عامل در این تفاوت بین نسلی است. در دهه ۶۰ خورشیدی، هر زن ایرانی به طور میانگین شش فرزند داشت که این تعداد در دهه ۸۰ به کمتر از سه فرزند رسید.
فرزند کمتر، توجه بیشترپژوهشگر مطالعات خانواده و جنسیت با بیان اینکه امروز شاهد خانوادههایی با یک یا دو فرزند هستیم، افزود: این تغییرات در ساختار جامعه و خانواده، به مرور تغییرات گفتمانی هم ایجاد میکند. در این رویکرد هر چه تعداد فرزند کمتر باشد، اهتمام و توجه به همان تک فرزند هم بیشتر میشود.
وی اضافه کرد: نهاد خانواده در ایران از یک مجموعه پدرسالار به نهاد فرزند سالار تغییر رویه داده و این کلانروند فرزندسالارانه از تجربههای جدیدی است که در حال گذار از آن هستیم.
اقبالی به مطالبات و خواستههای فرزند یا فرزندان از والدین اشاره کرد و گفت: این موضوع زندگی همه خانوارهای ایرانی را تحتالشعاع قرار داده به طوری که موضوع تربیت فرزند در این دوران، سکه پر رونقی نبوده و محل بحث خانوادهها نیست.
به گفته وی، زمانی که فرزند سالار و پادشاه نهاد خانواده باشد، پدر و مادر خادمان او هستند، بنابراین گفتمان و ایدههای تربیتی چندان پررنگ نیست و این فرزند است که والدین را تربیت میکند.
پژوهشگر مطالعات خانواده و جنسیت ادامه داد: این عوامل در کنار یکدیگر باعث تربیت انسانی میشود که روحیه و فرهنگ مسئولیت پذیری کمرنگی دارد. همچنین به موازات مسئله فرزندسالاری، با پدیده پررنگتر شدن نقش هویتی زنان در جامعه، پس از گسترش گفتمان توسعه پس از دوران جنگ تحمیلی هستیم.
وی تاکید کرد: بر خلاف دهه شصتیها که اینترنت و فضای مجازی در میان آنها کمرنگ یا در حاشیه بود، نسل جدید از ابتدای تولد در محاصره شبکههای مجازی و اجتماعی فراگیری است که درک او از جهان اجتماعی پیرامونش را با با یک واسطه شکل و رشد داده است.
اقبالی گفت: تلقی نسل جدید از مفاهیمی همچون قانون و هنجار، بهواسطه رسانه شکل گرفته تا حدی که ارتباط بستگانی و دوستانه او در بستر پلتفرمی رخ میدهد از این جهت، این نسل که امروز مخاطب اصلی سیاستگذاریها محسوب میشود، ادراک نازلی از زیست اجتماعی دارد.
وی با اشاره به اینکه سرعت تحول تکنولوژی ارتباطی در نسل جدید بالا است، اظهار کرد: این سیر سریع تحولی، اصالت واسطهها و تکنولوژیها را در فکر و درک این نسل جا میاندازد به نوعی که فهم او از دین و دینداری هم یک چالش محسوب میشود.
پژوهشگر مطالعات خانواده و جنسیت تصریح کرد: نسل نو دچار یک هویت ۴۰ تکه است و حتی کارکرد دین برای او به نوعی تأیید کننده است تا محدود کننده؛ او به دنبال خوانشی از دین است که تعارضات را به رویش نمیآورد و همه چیز را رضایت بخش و خوب جلوه میدهد.
وی خاطر نشان کرد: در آینده با چالش دینداری نسل جدید روبهرو خواهیم شد که مسئله حجاب زنان هم در ذیل همین ابرچالش میگنجد. در واقع موضوع اصلی تلقی از دین و دینداری است و حجاب در مرحله بعدی جای میگیرد.
اقبالی تاکید کرد: تجربه دو دهه نارضایتی اقتصادی عامل دیگری است که برای نسل جدید، انباشت خشم به همراه آورده و ناکارآمدیها و چالشهای حکمرانی در موضوع اقتصاد، حل این مسائل را عمیقتر و سختتر کرده است.
تعارض تحولات جهانی با هنجارهای دینیوی با بیان اینکه در بستر تحولات بینالمللی شاهد تغییرات مهمی در کلانروندهای جهانی هستیم، افزود: در این مسیر روز به روز ارزشها تغییر کرده و هنجارهای خاص بر زندگی بشر مسلط شده و جای خود را در جوامع باز میکنند. بخش زیادی از این تحولات سریع با هنجارهای دینی ما تعارض دارند.
پژوهشگر مطالعات خانواده و جنسیت اظهار کرد: نسل نو در دوره اوج غریزه جنسی است؛ ماهیت غریزه هم عصیانگری است و برای همین است که دهه هشتادی ما به راحتی تحت تأثیر فردی مثل علینژاد قرار میگیرد.
به گفته وی، ذهن نسل جدید پر از ابهام و پرسشهای فراوان است از طرف دیگر ما هیچ پاسخ قانعکنندهای برای این نسل و سوالهای متعدد او نداشتهایم، بنابراین طبیعی است وقتی یک دهه هشتادی با آن محدودیتها در فضای اجتماعی روبهرو میشود برای او سخت است که بخواند آن فضا را تمکین کند، ضمن اینکه تحت تأثیر عصیانگری غریزه هم قرار داد.
اقبالی با تاکید بر اینکه اگر با همین دست فرمان و شبیه یکی دو دهه گذشته پیش برویم موضوعی مانند حجاب دیگر به دوره سابق خود بازنمیگردد، افزود: اشکال کار این بوده که جامعه شناسانه به مشکلات و مسائل نگاه نکردهایم و و اگر در ادامه هم به با این موارد تعیین تکلیف نکنیم، آن مطالبات در حوزه جنسیت و نسل جدید روی زمین خواهد ماند.
وی در ادامه به مباحث پیرامون عدالت جنسیتی اشاره کرد و گفت: این مفهوم پرچالشی است که گفتمانهای متفاوت و متضاد زیادی درباره آن شکل گرفته است. برخی این نوع عدالت را برابری دو جنس میدادند که گفتمان رایج فمینیستهای ایران هم همین است.
این پژوهشگر مطالعات خانواده و جنسیت تصریح کرد: دیدگاهی در این رابطه وجود دارد که نه تشابه و نه برابری را مطرح میکند بلکه تناسب و اینکه آیا میان حقوق و تکالیف زن و مرد تناسبی وجود دارد را عنوان کرده است.. اسلام هم میان تکالیف و حقوق، تناسبی را طرح کرده و رقم زده است.
تفاوت زنان با مردانوی خاطر نشان کرد: در دین اسلام به واسطه انتظارات و تکالیف، تفاوتهایی میان مرد و زن وجود دارد. بهعنوان نمونه اگر مرد مسئول کار و تأمین معاش خانواده است بهواسطه این نقش حق ارث بیشتری از پدر میبرد و در حقیقت در اینجا عدالت به تناسب حقوق و تکالیف اتفاق میافتد.
اقبالی تصریح کرد: اگر این تفاوت در بنیه جسمی زن را به رسمیت نشناسیم، با کار کردن یک زن در ارتش یا کارگری او در ساختمان که نوعی فشار مضاعف بر نقش زنانه است متوجه میشویم که جسم زن برای این کارها خلق نشده و انتظاری فرای تحمل و طاقت زنانه است.
وی تاکید کرد: پوسته این نوع سخنان و دیدگاهها، پوسته توجه به زنان است اما هسته، هسته استفاده ابزاری از این جنس ظریف و متفاوت از مرد است.
پژوهشگر مطالعات خانواده و جنسیت اظهار کرد: عدالت واژهای است که گاهی به برابری معنا میشود و گاهی مترادف با نابرابری است. مثالی که در این رابطه میتوان برشمرد دو عضو هیئت علمی است که یک زن سرپرست خانواده است و دیگری مردی مجرد است که در زمان تعیین صلاحیت علمی این دو نفر عدالت اقتضای برابری ندارد و باید شرایط زندگی دو طرف نیز در داوری لحاظ شود.
وی معیار فعالیت اصولی در برابر چالشها و مشکلات را دین اسلام دانست و پیشنهاد کرد: باید به گفتگوهای اصیل اوایل انقلاب بازگردیم و از سوی دیگر گفتوگوهای درون گفتمانی درباره ناآرامیهای اخیر ترتیب دهیم.
اقبالی، کنار گذاشتن تعارف با موضوع جنسیت را پیشنهاد دیگر خود درباره مسائل امروز جامعه برشمرد و تاکید کرد: به واقع به الگوی مشارکت زنانه در فعالیتهای اجتماعی فکر نکردهایم. اگر الگوی مشارکت زنانه نباشد ارزشهای جنسیتی هم در جامعه قابل پیگیری نیست و زن در کشورمان، یک مرد چادری است که در جامعه فعالیت دارد از همین رو نمیتوانیم به زنی که انتظارات مردانه از او داشتهایم بگوییم این کار را بکن یا این فعالیت را نکن.
وی تصریح کرد: به این دست مسائل فکر نکردهایم و باید تعارف با مسئله زن را یکبار برای همیشه کنار بگذاریم.
کد خبر 617458منبع: ایمنا
کلیدواژه: مسائل زنان و خانواده زنان حقوق زنان مشارکت زنان عدالت جنسیتی دین اسلام تحقق عدالت جنسیتی حجاب تعارضات اجتماعی جنگ تحمیلی گفتمان انقلاب فمینیسم شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق دهه هشتادی نسل جدید
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۵۲۸۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آثار جنسیت زنانه بر رشد عرفانی و معنوی
در نظام تجلیات میان جلوه وجودی زن و مرد تفاوتهای بازتابش وجود دارد. ولی مهم این است که ارزشمندی هر کدام از این بازتابشها در حوزه خاصی پیدا میشود و به طور کلی نمیتوان حکم کرد که کدام یک از این دو بر دیگری برتری دارد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یکی از اصلیترین موضوعات زنان در حوزه تحقیقات بنیادین، مقایسه میان ارزش جنسیت زنانه و مردانه است. به این دلیل که برخی از راهبردها در حوزههای کاربردی و توسعهای مبتنی بر تبیین مبانی زیرساختی است. بر این اساس لازم است از منظره عرفانی و قرآنی به ارتباط میان جنسیت و رشد معنوی پرداخته شود و مسائل بنیادین جنس برتر یا فروتر بودن زن یا مرد و همچنین چرایی آن مورد تحلیل قرار بگیرد.
خبرگزاری تسنیم طی یادداشتی از مهدیه مستقیمی، استاد دانشگاه، به بررسی آثار جنسیت زنانه بر رشد معنوی و عرفانی پرداخته است.
رابطه جنسیت و معنویت
زمانی که عرفان دینی در استخدام قرآن کریم درآید، طبیعتاً عرفان از توحید قرآنی نشأت میگیرد. بر این اساس، نظرات عارفان و مفسران قرآن درباره این موضوع تفاوت زیادی با هم ندارد.
تحلیل جنسیتی در رابطه با ارزشمندی معنوی و جنسیت در نظام تجلیات و مظهریت زنان نشان دادن خاستگاه تفاوتهای تکوینی زن و مرد در زمینه جسم و روح و روحیات آنها درباره مقایسه ارزشمندی این دو جنس هم مطالبی را ارائه میدهد و بررسی سرنخهای ظریف در موضوع جنسیتی از منظر عرفان مانند ساحت تناکح اسمائی، ساحت عشق عرفانی و مباحث مربوط به شعور عمومی و سیر حبی عالم وجود و نیز مراتب صدوری کتاب هستی، میتواند افقهای روشن و گستردهای را در تحلیل رابطه جنسیت و معنویت در اختیار جستجوگران قرار دهد. بررسی و تحقیق در میان آیات قرآن ما را به امکان رشد برابر معنوی مردان و زنان میرساند.
نقش روحیات زنانه بر میزان گرایش به معنویتتحلیل رابطه جنسیت زنانه و رشد عرفانی
تعداد زیادی از عارفان این عقیده را دارند که حقیقت ذاتی مردان و زنان یک چیز است و تفاوتها میان آنها به دلیل قالب و مسائلی خارج از حقیقت وجود است. بر اساس این نظر، رشد معنوی زنان و مردان برخاسته از حقیقت وجود آنهاست که همان ذات و ذاتیات آن دو محسوب میشود.
با این تعبیر، جنسیت زنانه مانع از رشد دینی و ارتقای فکری و اعتقادی زنان نخواهد شد و زنان در این زمینه همپای مردان میتوانند افقهای بلند و روشن معنویت را فتح کنند. چهبسا زنانی یافت میشوند که از رشد دینی به مراتب بسیار بالاتری از بسیاری مردان رسیدند به طوری که مردان یا شاگرد چنین زنان معنوی شدهاند و یا حتی از منظر فکری و استعداد توان نشستن در زمره شاگردان چنین زنانی را هم نداشتهاند.
رشد معنوی هر انسانی فارغ از جنسیت او به حقیقت وجود انسانی و به روح ناطقه قدسیه او مربوط میشود و کثرات خارجیه همگی به منزله تعیناتی به حساب میآیند که بیرون از حقیقت روح انسان قرار دارند. باید دانست تعینات نوعی امور مجازی هستند که در سنجش حقایق ورود چندانی ندارند.
مصباح الانس که یکی از کتابهای مرجع در زمینه عرفان محسوب میشود، در تعریف تعین عنوان میکند: جز یک وجود چیزی در عالم خارج وجود ندارد و کثرات تعین یافتن و ظهور یک هستی است که آن را با واژههایی مانند تعین، اتصاف، نسبت یا ظهور تعبیر کردهاند. (ابن فناری 1363 ص 45)
این نوع تعبیر را با مثالی میتوان مشخص کرد که حقیقت آبی که در ظرفی به شکل دایره یا مربع میریزند یکی است و آنچه که موجب میشود تفاوتهایی به وجود بیاید، قالب ظرفیتی و تعینات صوری و شکل ظاهری ظرفهای آب است و این ظواهر موجب تغییر فرمول شیمیایی در آب نمیشود. در هر حال میتوان عنوان کرد کثرات تعین یافتن و ظهور یک هستی هستند که آن را با کلماتی مانند تعین، اتصاف، نسبت، مظهر یا ظهور تعبیر کردهاند.
تعبیر عینیت حقیقت زن و مرد در بیان عارفان حتی به این نکته اشاره دارد که این نوع نیست که آبی که در ظرف جنسیت مردانه ریخته میشود، آبی باشد که مانند باران از آسمان نازل شده ولی آبی که در ظرف جنسیت زنانه ریخته میشود آبی است که از اعماق زمین استخراج شده باشد. بلکه حقیقت زن و مرد به مثابه آب بارانی است که در دو ظرف متعین ریخته میشود و با تعینات ظرف، شکل خاصی به خود میگیرد.
مثال دیگر درباره مفهوم تعین را میتوان به دریای موجداری تعبیر کرد که موجها کلیت، جزئیت و بزرگی و کوچکی دارند و این ویژگیها همان تعینات موج دریا محسوب میشود.
سحر دانشور: حوزه زنان رسانه ندارد!جنسیت زنانه در نظام تجلیات
طبق قاعده تجلیات عرفانی، وجود مرد و زن و تفاوتهای تکمیلی بین آن دو ریشه در تفاوت تجلیات دارد. تجلیات با یکدیگر متفاوت هستند که در زمان تنزل در مراتب وجود این تفاوتها بر حسب نشأتهای مختلف متنزل میشوند تا در عالم ناسوت این تفاوتها در زن و مرد و همچنین جسم و روحیات آنها ظهور پیدا کند.
از منظره عرفانی جهانهای بالاتر، حقایقی محسوب میشوند که سایه آنها در جهانهای پایینتر منعکس شده است. تشبیه عالم باطن به آفتاب و عالم ظاهر به عکس یا سایه، در ادبیات عرفانی تشبیه بسیار معناداری در نظام تجلیات است. در منظر عرفانی، خداوند نور آسمانها و زمین است: «الله نور السموات و الارض». تجلیات نوریه او تمام هستی را روشن کرده است. پرتو آفتاب از مبداء خورشید فاصله میگیرد و پایین میآید و طی مراتبی تنزل کرده و به مرور ضعیف میشود، بدون اینکه این پرتو از مبداء صدور تا مقصد نزول پاره شده یا خللی در آن ایجاد شود. نور وجود به همین شکل بدون تجافی تنزل پیدا میکند. (طباطبایی، 1362، ص 17 و 18)
قابل توجه است که موضوع تجلی در کتاب عارفان به طور مفصل مطرح شده است و جناب ملاصدرا هم در جلد دوم اسفار به آن اشاره کرده است. (ملاصدرا، ج 2، ص 287 و 291)
طبق نظام تجلیات الهی، تمام انواع و نقش و نگارها تجلی یک نور واحد هستند و همه مانند هفت رنگ رنگینکمان محسوب میشوند که از شکست پرتوهای متفاوت یک نور به وجود آمدهاند. هفت رنگ هر کدام به جای خود مینشیند و از ترکیب این رنگها، جهانی زیبا و تماشایی ایجاد میشود. عارف به یک جلوه قائل است و به نام وجود منبسط، اثراتی که حکیم قائل است از نظر عارف از لوازم وجود منبسط است.
زن و مرد و تقابلی که میان آنها به دلیل جنسی با یکدیگر وجود دارد، از پرتو نورهایی هستند که در نظام تجلیات ایجاد شده است. نور وجود در حوزه تعینات زنانه به رنگی و در حوزه تعینات مردانه به رنگ دیگری بازتابش مییابد.
اگر بتوان میان رنگهای نور سفید به لحاظ ارزشمندی ذاتی تفاوت قائل شد، شاید بتوان میان بازتابش این نورها هم تفاوتهایی قائل شد.
در نظام تجلیات حتماً میان جلوه وجودی زن و مرد تفاوتهای بازتابش وجود دارد. ولی مهم این است که ارزشمندی هر کدام از این بازتابشها در حوزه خاصی پیدا میشود و به طور کلی نمیتوان حکم کرد که کدام یک از این دو بر دیگری برتری دارد.
ارتباط جنسیت زنانه با جمال الهی
بر اساس مبانی عرفانی در تمام موجودات، تجلی جمال و جلال الهی وجود دارد و غلبه نور جلال بر جمال یا نور جمال بر جلال است که موجب میشود برخی آیت لطف و جمال و برخی آیت جلال و عظمت الهی باشند. (سبزواری، 1372، ص 137 و 152)
در چنین فضایی نگرش به موضوع جنسیت افقهای عرفانی در حل این معما باز میکند. انسان پرتو وجود خداوند است و نور الهی در آیینه وجود او بهطور تام و تمام تابیده است، اما این نور وقتی به آینه تعینات جنسیتی میرسد، به نوعی بازتابش دارد. در جنسیت زنانه نور الهی به صورتی ظاهر میشود که برآیند مجموعه انعکاسها این نور با مقتضیات صفات جمال سازگاری بیشتری دارد. بازتابش این نور در قالب تعین جنسیت مردانه نیز به گونهای است که برآیند مجموع آن با صفات جلال توافق بیشتری دارد.
محیالدین ابن عربی در رساله جلال و جمال این مطلب را به بعضی از عارفان نسبت میدهد که: جمال چیزی است که مواجهه و مشاهده آن، انس و انبساط میبخشد و جلال امری است که از آن هیبت و شکوه تداعی میشود. (ابن عربی، 1361، ص 3)
در احادیث و روایات اسلامی هم به تفاوت ظهور جلال و جمال در آینه وجود زن و مرد اشاره شده است. حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در این باره فرمودهاند: «عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم.» (امالی شیخ صدوق، مجلس چهارم)
بنابراین شاید بتوان در تحلیل جنسیتی در نظام انوار جمال و جلال، این چنین ارزیابی کرد که: حقیقت زن و مرد یک حقیقت و نور واحد است که بازتابش آن در وجود زن با مرد تفاوت دارد. در عرفان ثابت شده است که هر جا نور جمال هویدایی بیشتری داشته باشد، انوار جلال تحت ساتریت آن محفوظ است. به تعبیر دیگر در باطن هر جمالی، جلال و در باطن هر جلالی، جمالی است.
بنابراین تفاوت حقیقی آیت جمال یا جلال بودن به نوع بازتابش و انعکاس برمیگردد و مربوط به ماهیت، هویت و حقیقت نور نیست.
جلوه بیشتر زنان در مظهریت الهی
از نظر بعضی از عرفا، زن و مرد هر دو مظهر خداوند هستند، اما زن از جهاتی در مظهریت الهی تابندگی بیشتری دارد. تبیین عرفانی این مطلب را تحلیل میکنیم.
تمام عالم وجود از بالاترین مرحله تا پایینترین مرتبه آن، ارتباط واحدی با هم دارند و تمام ذرات کائنات با یکدیگر مرتبط هستند و با همه کثرت و تفصیل ظاهری موجود میان اشیا در عالم خارج، تمام آنها در باطن عالم یکی هستند و وحدت دارند. (صدرالدین شیرازی، 5 و 359)
هر چند که ذات، بسیط است و همین ذات بسیط تجلی میکند. اما هر یک از مجالی یکی از اوصاف و اسمای الهی را نشان میدهد، نه اینکه او با یکی از اوصاف و ظهور کند. چراکه متجلی با تمام نامها و اسماء ظهور کرده است، اما گیرنده تجلی یکی از اوصاف را بر حسب عین ثابت خود نشان میدهد.
تفاوتهای تکوینی زن و مرد در یک نگاه توحیدی ناشی از یک مبداء واحد و به منظور وصول به یک غایت واحد و در یک سیستم به هم مرتبط واحد متحقق میشوند و راز این تفاوتها در قوس صعود این است که زن و مرد بتوانند مکمل وجود یکدیگر بوده و در مدار تکامل انسانی به سوی خدای یکتا بازگردند.
از این دیدگاه انسانها مظهر خدای واحد هستند و ارتقای معنوی در نظام مظهریت بر این اساس است که کدام یک از انسانها بهتر میتواند آینه الهی باشد. موضوع این است که سخن از مظهریت هم در قوس نزول مطرح میشود و هم در قوس صعود.
همان طور که آفتاب از یک مبداء نور تجلی و ظهور کرده است، جهان هستی هم به مثابه آفتاب از یک مبداء هستی تجلی و ظهور پیدا کرده است. (شیرازی 1360 ص 47)
در این نوع جهانبینی و نگرش عارفانه، هر نوری که بتواند با زبان تکوین خود از مبداء نور بیشتر حکایت کند، ارزشمندی ذاتی بیشتری دارد و معنویت بیشتری کسب خواهد کرد.
انتهای پیام/